نسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه چکیده کامل
نسبت «خردورزي فلسفي» و «دينداري وحي باور» يا بتعبيري، گستره و کارکرد عقل در نسبت با وحي و سهم آن در هدايت و سعادت انسان، همواره يکي از مهمترين دغدغه هاي انديشمندان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر با رويکردي مسئله محور و روش توصيفي ـ تحليلي، با بررسي دو سنخ متفاوت از انديشه ورزي فلسفي و ديني دو حکيم ايراني محمد بن زکرياي رازي(م.313هـ .ق) و ابوحاتم عبدالرحمن رازي(م.322 هـ .ق)، به تبيين نحوة تلاقي دو جريان فکر فلسفي و انديشه کلامي در قرن چهارم هجري پرداخته است. اهميت اين پژوهش از آنروست که در تناظر و گفتمان نزاع گونة اين دو سنخ از انديشه ورزي، رابطه بين عقل و وحي و نيازهاي متقابل فلسفه و دين به هم بهتر آشکار ميشود.
گونه شناسي عقلانيت اين دو انديشمند و تبيين آراء و مواضع آنها در مسئله عقل و وحي، تساوي و عدمتساوي عقل در ميان انسانها و سهم خردورزي در سعادت شناسي اين دو حکيم رازي، از مهمترين مسائل و يافتههاي پژوهش حاضر محسوب ميشود.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر در باب اپیکوروس و رای او در باب مرگ است و این که چرا هراس از مرگ ناموجه است و استدلال اپیکوروس بر این رای چیست. ما نخست سعی در روشن ساختن رای اپیکوروس و تفاسیر آن داریم و این که چرا اپیکوروس چنین می اندیشیده است و اخلاف فرهنگی و فلسفی وی در این باب چه کسانی چکیده کامل
پژوهش حاضر در باب اپیکوروس و رای او در باب مرگ است و این که چرا هراس از مرگ ناموجه است و استدلال اپیکوروس بر این رای چیست. ما نخست سعی در روشن ساختن رای اپیکوروس و تفاسیر آن داریم و این که چرا اپیکوروس چنین می اندیشیده است و اخلاف فرهنگی و فلسفی وی در این باب چه کسانی بوده اند. اهمیت پژوهش حاضر در روشن ساختن سخن اپیکوروس در بافت و جلوگیری از سوفهم آن است.
مسئله اصلی مقاله حاضر این است که مبادی رأی اپیکوروس در ناموجه دانستن هراس از مرگ چیست و آیا استدلال او بر این مدعا موجه است؟ خواهیم گفت در فلسفه اپیکوروس روح فانی است و لذا مرگ به معنای فناست. علی رغم آنکه به رأی او این امر نافی سعادت نیست، لکن هراس از مرگ را مانع از رسیدن به سعادت میداند و لذا بر ناموجه بودن هراس از مرگ استدلال میکند و مواجهه صحیح با مرگ را تبیین میکند. در تقریر حاضر از رأی اپیکوروس تلاش شده است اولا آراء و ادله وی در سیاق و سابقه فرهنگی و فلسفی مربوطه طرح شود، و ثانیا بحث خواهد شد که باید هراس از فرایند مردن را از هراس از مرده بودن متمایز داشت تا معنای قول او معلوم گردد و منظورش واضح شود.
پرونده مقاله
مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر بررسی مبادی و دلایل دیدگاه اپیکوروس مبنی بر ناموجه دانستن هراس از مرگ است و اینکه آیا استدلال او بر این مدعا موجه است؟ در اندیشه و فلسفۀ اپیکوروس، روح فانی است و لذا مرگ بمعنای فناست. برغم آنکه بعقیدۀ او این امر نافی سعادت نیست، لکن هراس از مرگ را چکیده کامل
مسئلۀ اصلی مقالۀ حاضر بررسی مبادی و دلایل دیدگاه اپیکوروس مبنی بر ناموجه دانستن هراس از مرگ است و اینکه آیا استدلال او بر این مدعا موجه است؟ در اندیشه و فلسفۀ اپیکوروس، روح فانی است و لذا مرگ بمعنای فناست. برغم آنکه بعقیدۀ او این امر نافی سعادت نیست، لکن هراس از مرگ را مانع از رسیدن به سعادت میداند و لذا بر ناموجه بودن آن استدلال میکند و نحوۀ مواجهۀ صحیح با مرگ را نیز تبیین میکند. در این نوشتار، ضمن ارائۀ تقریری نوین از دیدگاه اپیکوروس تلاش شده تا اولاً، آراء و ادلۀ وی در سیاق و سابقۀ فرهنگی و فلسفی مربوط، طرح و ارزیابی شود و ثانیاً، بیان شده که باید «هراس از فرایند مردن» را از «هراس از مرده بودن» متمایز دانست تا بدینوسیله معنا و مفهوم نظریۀ اپیکوروس معلوم گردد و مقصود او واضح شود.
پرونده مقاله